جدول جو
جدول جو

معنی چشم افسای - جستجوی لغت در جدول جو

چشم افسای(گُ)
چشم افسا. رجوع به چشم افسا شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چشم فسا
تصویر چشم فسا
کسی که چشم زده را افسون کند، آنکه دفع آسیب چشم زخم کند، افسونگر
فرهنگ فارسی عمید
(گُ)
چشم افسای. با چشم فریب دهنده. افسونگر با چشم:
چو داد اندیشۀ جادو دماغم
زچشم افسای آن لعبت فراغم.
نظامی.
فسونسازان که از مه مهره سازند
بچشم افسای همت حقه بازند.
نظامی.
و زهرات دنیا اگرچه سخت فریبنده و چشم افسای خرد است... (مرزبان نامه)
لغت نامه دهخدا
(کَ کَ)
بمعنی افسونگر چشم زخم باشد. (برهان) (ناظم الاطباء). کسی که افسون چشم زخم کند. (فرهنگ نظام). چشم افساینده. چشم افسای. افسون کننده چشم بد
لغت نامه دهخدا
(کِ وَ)
چشم فسای. رجوع به چشم فسای شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از چشم فسا
تصویر چشم فسا
((~. فَ))
چشم فساینده، کسی که افسون چشم زخم کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چشم افزار
تصویر چشم افزار
عینک
فرهنگ واژه فارسی سره